Thursday, June 7, 2007

هم میهن پارسی بگو

زبان ‌شناسی مردمی باژگونه !! هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن! شاعر هم گفته است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد! بنابراین ما ایرانیان چون در زبان پارسی واژه‌ی گرمابه نداریم به آن می‌گوئیم : حمام! چون گل ‌سرخ از شن ‌زار‌های سوزان عربستان سرزده به آن می‌ گوئیم : گل محمدی! چون در پارسی واژه‌های خجسته، فرخ و شادباش نداریم به جای « زاد روزت خجسته باد » می‌گوئیم : « تولدت مبارک ». به خجسته می گوئیم : میمون اگر دانش و « فضل » بیشتری بکار بندیم می ‌گوئیم : تولدت میمون و مبارک! چون نمی ‌توانیم بگوئیم امیدوارم، می‌گوئیم : انشاا... چون نمی‌ توانیم بگوئیم آفرین، می‌گوئیم : بارک‌ا... چون نمی ‌توانیم بگوئیم به نام و یاری ایزد، می‌گوییم: ماشاا... و چون نمی‌توانیم بگوئیم نادارها، بی ‌چیزان، تنُک‌ ‌مایه‌گان، می‌گوئیم : مستضعفان، فقرا، مساکین! به خانه می ‌گوییم : مسکن به داروی درد می‌ گوییم : مسکن (و اگر در نوشته‌ای به چنین جمله‌ ای برسیم : « در ایران، مسکن خیلی گران است » نمی‌دانیم « دارو » گران است یا « خانه »؟ یا هر دو!؟ به آرامش می ‌گوییم : تسکین، سکون به ایراندخت هم می‌ گوییم سکینه! به شهر هم می ‌گوییم مدینه تا « قافیه » تنگ نیاید! ما ایرانیان، چون زبان نیاکانی خود را دوست داریم به جای درازا می گوییم : طول به جای پهنا می ‌گوییم : عرض به ژرفا می ‌گوییم : عمق به بلندا می‌ گوییم : ارتفاع به سرنوشت می‌ گوییم : تقدیر به سرگذشت می ‌گوییم : تاریخ به خانه و سرای می‌ گوییم : منزل و مأوا و مسکن به ایرانیان کهن می گوییم : پارس به عوعوی سگان هم می گوییم : پارس! به پارس‌ها می‌گوییم : عجم! به عجم (لال) می گوییم : گبر و به گبر هم می گوییم : جبر! (که قافیه به‌هم نریزد!) چون میهن ما خاور ندارد، به خاور می‌ گوییم : مشرق و شرق! به باختر می ‌گوییم : مغرب و غرب و کسی نمی‌ داند که شمال و جنوب و قطب در زبان پارسی چه بوده است! چون « ت » در زبان فارسی کمیاب و بسیار گران بها است ( و گاهی هم کوپنی می‌‌شود! ) تهران را می نویسیم طهران استوره را می نویسیم اسطوره توس را طوس تهماسپ را طهماسب تنبور را می نویسیم طنبور( شاید نوایش خوشتر گردد! ) همسر،زن، خانم و بانو را می نویسیم ضعیفه، عیال، زوجه، منزل، مادر بچه‌ها، یا بهتر از همه‌ی اینها : آقامصطفی! چون گالی ( قالی ) را برای نخستین بار بیابان گردان عربستان بافتند ( یا در تیسفون و به هنگام دستبرد، یافتند! ) آن را فرش، می نامیم! و آسمان را عرش می‌ نامیم!... به قلم : مانی و تالار گفتگوی پارسیان www.amordad.net

No comments: